در تداوم تقابل میان حاکمیت و مخالفین باید کمی تامل کرد.
مواضع اشخاص درگیر این مسائل نسبت به این تقابل از سه حال خارج نیست.
1- ضدیت و تضعیف جبهه مخالفین حکومت . ایشان منطقا حامی حاکمیت هستند و ادامه حکومت این رژیم را می پسندند.
2- ضدیت و تضعیف حاکمیت . خواست ایشان از تغییرات تا براندازی را شامل می شود.
3- توامان تضعیف حاکمیت و تضعیف مخالفین. به نظر می رسد که مشتاقان دوام این وضعیت معلق که اینک نیز برقرار می باشد منافع گروهی خود را پیگیری می کنند. گروهی که دامنه منافعش محدود به سرمایه گذاران در این وادی و نهایتا پیمانکاران ایشان است.
گروه نخستین نیز چند دسته اند. یکی شامل عوامل رژیم می باشد که تقدس حاکمیت را پذیرفته و گفتار و کردارشان تماما بسود حفظ حاکمیت و در راستای عقلانیتی است که حاکمیت بدان رسمیت داده و تبلیغ می کند. ایشان حفظ حاکمیت را مطلقا پذیرفته و کنش مخالفین ضد بقای شرایط موجود حکومتی را مطلقا نفی می کنند. و دیگری کسانی هستند که با دوام این حاکمیت منافعی را بدست می آورند.
گروه دوم نیز هر چند خواسته های گوناگونی دارند اما به مدد تشریک منافع، یکدل علیه شرایط موجود برخواسته و منافع ملی را در تغییرات حاکمیت جستجو می کنند. ایشان علی رغم حضور نظرات متفاوت که خود بدان واقف می باشند ،هر چند که می توانند بعنوان کلی گروه مخالفان قلمداد شوند اما به اقتضای مبارزه به مثابه یک حزب بزرگ مواضع رسمی جنبش سبز را پذیرفته و از آن حمایت می کنند. چشمپوشی از خواسته های شخصی کمترین هزینه اعضای این گروه است. ایشان برقراری دموکراسی را هدف دانسته و بسوی تاسیس یک حاکمیت دموکراتیک در حرکتند. بدیهی است در نتیجه آن دموکراسی می باشد که گروه ها و احزاب بر مبنای نظرات خاص خود شکل خواهند گرفت و فعالیت خواهند کرد.
اما گروه بحث برانگیز سوم پیچیدگی های جالب توجهی از خود بروز می دهد. در پاره ای اوقات حامی مخالفین است و گهگاهی با توجه به منافع حاکمیت ، تمرکز مخالفین حاکمیت را بر هم می زند. این گروه نیز شامل دسته های منفعت جوی متععدی است که هر کدام از آنها یا در جبهه مخالفین نفوذ کرده اند و یا در میان حامیان حاکمیت جایگاهی برای خود جسته اند.
ایشان نه دغدغه حامیان حاکمیت را دارند و نه به آرمانهای مخالفین احترام می گذارند. از دید ایشان حکومت ضعیف به واسطه تهدید مداوم مخالفین امکان یافتن مفر های منفعت جویی و سوداگری را نمایان تر می کند.
موضوع فعالیت این گروه تبلیغات است و بعد عملی کنششان معطوف به تداوم شرایط تقابل میان مخالفین با حاکمان می باشد. به مدد تداوم وضعیت معلق تقابل ، ضمن تضعیف پایه های حاکمیت و نظام مندی کارگزاران آن ، اختلافات میان مخالفین را نیز برجسته کرده تا کنش مخالفین نیز عقیم بماند. هر چه این فضای تقابل بیشتر تداوم یابد اهداف گروه سوم نیز بیشتر بر آورده می شود.
حامیان حاکمیت ، سیاستهای رژیم را در مسیر منافع ملی می پندارند . از سوی دیگر ،مخالفین پایمال شدن منافع ملی را به رژیم منتسب می کنند و کنش خود را به هدف آبادانی و آزادی ایران معطوف می دانند . اما گروه سوم مورد بحث در فراغت از منافع عمومی ، فرصت تعقیب سودجویی های خود را در بی ثباتی و اتفاقا ضد منافع ملی جستجو می نمایند.
واقعی بودن خطر از سوی این گروه فرصت طلب باعث شده که هر دو جبهه تهدیدات ایشان را برجسته نمایند و به همین استدلال عقب نشینی طرف مقابل را خواستار شوند. اما به قول معروف زور هیچکدام تا کنون به دیگری نچربیده و پیروز واقعی این کارزار نه مخالفین و نه حاکمیت بلکه فرصت طلبان می باشند.
ایرانی با ثبات و قدرت اقتصادی چشمگیر حتما تهدیدی برای منافع بسیاری خواهد بود. این ایران را هر دو گروه اول و دوم با هر تلقی و طرز تفکر مطالبه می نمایند. عدم شکلگیری ایران آباد و قدرتمند خیانت حاکمیتی است که با این شعار و وعده حکومت می کند . مخالفین راه آبادانی و اقتدار را در دموکراسی و پایبندی به حقوق شهروندان جستجو می نمایند . دقیقا نا آبادانی و ضعف کشور مطالبه گروه سوم است.
این گروه تلاش می کنند که شکاف میان مخالفین با حاکمیت عمیق و عمیقتر شده و این صف آرایی و تقابل حفظ شود . از سویی درون حامیان رژیم، حکومت را در برابر مخالفین و مطالبه کنندگان حقوق خود تحریک می کنند و اما جبهه مخالفین و تغییر طلبان را نیز تضعیف می نمایند تا احیانا فرصت چیرگی بر حاکمیت ناکارامد را بدست نیاورند چون خوب می دانند که این حاکمیت با بینش غلط خود نسبت به شهروندان ، ایران را مقتدر نخواهد کرد و از آن سو آبادانی ایران از مسیر دموکراسی را محتمل می دانند. حفظ این بینش ستیزه جوی حاکمیت با شهروندان را نیز در تداوم تهدیدات شهروندان علیه حاکمان یافته اند.
هر چه این فضای تقابل بیشتر تداوم یابد اهداف گروه سوم نیز بیشتر بر آورده می شود. در این شرایط باید به جستجوی راهکاری برآمد. اگر مخالفین حاکمیت عزم خود را در ایجاد تغییرات ملموس در کوتاه مدت، جزم کرده اند لازم است که نسبت به اختلاف افکنی ها و دسته دسته شدن هوشیار باشند . بدیهی است که موفقیت در گرو همدلی است و این درد مشترک را می باید مهمتر از خواسته های شخصی دانست . حاصل یک جامعه دموکراتیک امکان ابراز نظرات و مطالبات گروهی است. جامعه ای که برای آن تلاش می شود و اگر حتی در مسیر مبارزه به تغییری دست یافت که همچنان امکان تعقیب مطالبات اقلیت نا ممکن باشد نباید به آن تغییر بعنوان قله پیروزی نگریست و تا رسیدن به بستر زیست دموکراتیک باید مسئولیت پذیر و مبارز بود. بستری که هنوز بوجود نیامده و لذا گروه گرایی بر زمینه نا موجود و غیر واقعی نتنها منطقی نیست بلکه متوهمانه و مضحک می باشد.
اما اگر در همین شرایط حاضر حاکم بر جبهه مخالفین ، مباحثات و دسته بندی ها اقناع کننده می باشد پس باید از تداوم تقابلی که هزینه ای زیاد دارد صرف نظر کرد. می توان بدون خط کشی با نظام و جبهه بندی در برابر آن نیز به مباحثات خود ادامه داد و بهانه خشونت ورزی مضاعف را از حاکمیت گرفت. بعبارتی باید از هزینه های غیر ضروری کاست.
اگر مخالفین امکان تغییر در آینده نزدیک را دست یافتنی می بینند باید خطر اختلاف افکنان را جدی دانسته و به دام ایشان نیفتند. مسامحه و مماشات با مروجین گروه گرایی در این مقطع امکان موفقیت در آینده نزدیک را منتفی می کند. دور شدن از زمان ایجاد تغییرات به حاکمیت فرصت خشونت بیشتر می دهد و باعث تقویت بدخواهانی بوده که در گروه سوم می گنجند.
آنچه که اینک علی رغم تداوم رژیم ناکارامد ، آزار دهنده است تشدید کشتن و به اسارت بردن شهروندان مخالف حاکمیت می باشد . نیز لزومی ندارد که آرزو های دور خود را با اعلام دشمنی با حاکمیت به خطر انداخت و خشونت وحشیانه حاکمیت علیه حامیان این آرمانها را بر انگیخت.
باید پذیرفت که مطالبه یک زندگی مطلوب در چشم اندازی دور، ارزش به مخاطره انداختن اصل زندگی را ندارد.
باید موضع خود را روشن کنیم । اگر تغییرات را در آینده نزدیک می طلبیم باید از تاکید و برجسته کردن اختلاف نظر ها میان خود چشمپوشی کنیم و اینگونه به روند تغییرات سرعت ببخشیم اما اگر تغییر را در افقی دور و نامعلوم دیده ایم باید از جبهه بندی علیه حاکمیت صرف نظر کنیم. در غیر این صورت نتنها هیچ دستاوردی نصیبمان نخواهد شد بلکه متاسفانه در غیاب عقلانیت و با حاکمیت احساسات ، جان و مال و عمر خود را در راه منافع بدخواهان هزینه کرده ایم.
عضو مهمان آوندان