آونـدان
بیانیه ای دیر هنگام از موسوی و کروبی : تظاهرات اعتراضی برقرار است ، برنامه راهپیمایی 22 خرداد برگزار نمی شود!
تظاهرات کردن در لغت به معنی تظاهر به چیزی یا اعلان موضعی است، بر خلاف خطای مصطلح ،راهپیمایی لغت معادل تظاهرات نیست بلکه شکلی از تظاهرات محسوب می شود. ما بارها این کار را به انحاء مختلف کرده بودیم ،همه می دانند که سبزها بیشمارند ، هم خود سبزها و هم حکومت. تکرار مجدد استراتژی راهپیمایی حتی در روز 22 خرداد و با این شرایط خاص فقط دادن فرصت به خشونت پیشگانی است که از مدتها قبل برای این روز آماده شده اند.منحل شدن برنامه راهپیمایی 22خرداد نشان داد که جنبش هوشمند است. هر چند نکوتر این بود که پیش از اینها موضع ملغی کردن راهپیمایی اعلام می شد تا آکسیون متناسبی همزمان با سالروز 22 خرداد جهت بزرگداشت روز تولد جنبش سبز جایگزین شود.
حاکمیت تمامیت طلب پیش از اینها نشان داده به حرکاتی که زمینه خشونت را مساعد کند علاقه مند است. بارها فیلمهای تجمعات اعتراضی در ایران از طریق رسانه ها منتشر شده و یک تجمع بیشتر نه تنها چیزی بر بی آبرویی آنان اضافه نمی کند ، بلکه آن را فرصت خوبی می دانند برای زهر چشم گرفتن از مردم و ادامه موج دستگیری ها و شناسایی بیشتر اعضای جنبش.
پس درست این است که جنبش به هوش باشد و تنها زمانی این خطرات را بپذیرد که دستاوردی تازه و ملموس در راه باشد.
از سوی دیگر می دانیم نیروهای رادیکال خارج کشور راه تولد دوباره به عنوان یک جریان فعال را در ادامه هیجانات خیابانی و خشونت می بینند و آنها هم مثل حکومت نقطه قوتشان در تشدید خشونت ظاهر می شود. البته چون توازن قوا میان نیروهای نظامی حاکمیت و این جریانات رادیکال به سود رژیم سنگینی می کند سرانجام بازنده این بازی آرمان های جنبش سبز و مردم سبز خشونت گریز هستند. روا نیست که جان جوانان ما هزینه زندگی مجدد گروههای مرده در عرصه سیاسی ایران شود.
اکنون سوال اینجاست که اگر قرار است بازیچه خشونت گران و فرصت طلبان نشده و چشم بسته شکل گذشته تظاهرات را دنبال نکنیم، چطور مبارزه را ادامه دهیم؟ چطور موجودیت جنبش را یاد آور شویم؟ این سوالی مهم می باشد که مشارکت جمعی در پاسخ یابی به آن لازم است و من هم به نوبه خود و در حد توانم در مطالب آینده به آن خواهم پرداخت. فقط این را بگویم تا وقتی که زمان مناسب برای رسیدن به دستاورد های مهم متناسب با تجمعات خیابانی فرا برسد انبوهی از ایده ها وجود دارد که می تواند نتایج مشابه از آن به سود جنبش برداشت کرد. ایده هایی از جنس روز درختکاری (جدی گرفتن مسئولیت های شهروندی ) و یا ادامه و گسترش اسکناس نویسی و دیوار نویسی و . . .می تواند بسیار سودمند باشند .
به عقیده من ما نه تنها در مقابل آیندگان مسئولیم بلکه حالا شهیدانی داریم که به تک تک شان بدهکاریم. ما حالا حق نداریم هیجان زده و با خودخواهی جنبش را به بیراهه ببریم و یا جوانان بیشتری را فدا کنیم بلکه در حفظ جان تک تک هموطنانمان و البته آرمانهای جنبش سبز تعهد داریم. بدنه جنبش باید هوشمند باشد و ابتکار عمل را بیش از پیش در دست بگیرد و به قول میر حسین هر شهروند یک رهبر باشد. رهبری آینده نگر و مسئول.
اینک فرصتی فراهم شده تا عرصه را برای نمود کنشگران نظری حامی جنبش مساعد کرده و با توسل به آکسیون های فراگیر و کم هزینه حامیان خاموش جنبش را نیز به همراهی دعوت کرد.
فارغ شدن از اتکا به راهپیمایی خیابانی فعالیت های نظری را تشدید کرده و ریشه های جنبش را مستحکم تر از پیش می کند.

(عمده این مطلب رونوشتی است از مطلبی با عنوان خود را جای طرف مقابل بگذاریم! در همین وبلاگ به آدرس : http://avandan.blogspot.com/2010/03/blog-post_14.html که در پانزده اسفند ماه هشتاد و هشت نوشته شده بود.)

نارون ( عضو آوندان)
بیست و یکم خردادماه هشتاد و نه
نوشته شده در ۲:۱۸ توسط خودم. مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin