آونـدان
کمک کنیم ... تا بدون راهپیما یی!
مطلب پرستو را در جرس خواندم.
هر چند که ابتدا از موضع ترک راهپیمایی خوشم نیامد اما فکر می کنم حق با اوست و این تجربه مشترک من و خیلی از شماهاست که منطبق بر تجربه شخصی «پرستو» بوده و او هم آن را به زیبایی به رشته تحریر درآورده است .
به همین خاطر امروز با دوستانم قرار گذاشتم تا گرد هم آییم و در مورد (بدون راهپیمایی) صحبت کنیم.
میدانید!
من هم فکر می کنم راهپیمایی های که ما فقط در آن هزینه می دهیم(اسیر،شهید و زخمی) و با یک عده انسان نما که بویی از انسانیت نبرده اند و تنها منطقشان باتوم و گلوله و شکنجه است روبرو ایم - و حکومتی که با سکوت رسانه ای و یا شانتاژ خبری مانع از افشا حقیقت برای هموطنانی می شود که تنها رسانه در دسترسشان ، رسانه میلی است – فایده ای ندارد.
ما با اتکا صرف به راهپیمایی به هیچکدام از اهدافمان نمی رسیم چون فشار چشمگیری به حکومت برای عقب نشینی وارد نمی شود.
ما تا کی با یک عده که توانایی های ما را دستکم گرفته اند و تنها تظاهر اعتراضات ما را محدود در راهپیمایی می بینند در خیابان ها دست و پنجه نرم کنیم .
به نظرمن آن دسته از دوستان سبزی که فکر می کنند نبود راهپیمایی باعث خوشحالی حکومت می شود سخت در اشتباهند. اصلا آنها همین را می خواهند ، می ترسند از اینکه ما در اندیشه دیگری برای مبارزه باشیم ،میترسند از اینکه راهپیمایی نباشد چون وقتی راهپیمایی باشد آنها یاد گرفته اند چه عکس العملی نشان دهند ولی وای به روزی که ندانند راه مقابله با استراتژی مان چیست، سر در گم می شوند و اینگونه ابتکار عمل با ماست .
البته وای به روزی که ما ندانیم استراتژی بعدی مان بجز راهپیمایی چه باشد !
ما باید هر چه سریعتر آکسیون بعدی را به دقت تدوین کنیم و دیکتاتور را مستقیم و بی واسطه مزدورانش مخاطب قرار دهیم.
نمی شود که فقط چشم انتظار موسوی و یا کروبی باشیم تا ببینیم آنها چه تجویز می کنند . نباید همه وظایف را بدوش آنها افکند. البته موسوی در منشور اخیرش این وظیفه را به ما محول کرده آنجا که گفته است: «هر شهروند یک جنبش» و پیش از این نیز «هر شهروند ، یک رهبر».
بیاید نظرات و پیشنهادات عملی خود را برای پیگیری اهدافی که در منشور جنبش مشخص شده اند از امروز به بحث بگذاریم. ما باید راه حل های دیگر را بکار بندیم ما باید سایر هموطنان بی اطلاع را آگاه کنیم.
حتی مثلا شاید بتوان گفت تابستان بهترین موقعیت است تا در روستا ها پراکنده شویم و صدای حقیقت را به گوش هموطنان دور از رسانه مان هم برسانیم .
با تشکیل گروه های دوستان ابتکارات و اندیشه هامان را به بحث و عمل بگذاریم.
ما همه با هم هستیم . این قدرت جنبش سبز است!

بلوط (عضو آوندان)
بیست و ششم خرداد هزار و سیصدو هشتاد و نه
نوشته شده در ۱۵:۴۴ توسط خودم. مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
انتشار خبر غیر واقعی عارضه قلبی آیت الله صانعی و حسرت یک تکذیبیه!
چند ساعت پیش سایت کلمه به نقل از منابع آگاه خبر بستری شدن آیت الله صانعی را مخابره کرد و پس از آن دیگر سایت های خبری به نقل از کلمه به انعکاس این خبر اقدام نمودند.
به نظر می رسد با پخش گسترده این خبر و لینکهایی در بالاترین و دیگر سایت ها اینک هیچ اثری از اصل خبر در منبع اولیه یعنی سایت کلمه نیست.
به تبع آن دیگر سایت ها هم این خبر را از میان اخبار حذف کردند ، دریغ از یک پوزش از خوانندگان!
من در عرصه کار خبری بی تجربه ام اما حد اقل توقع مخاطبی چون من جایگزینی خبر با عنوان تکذیبیه و عذر خواهی بود که متاسفانه نه در جرس و نه در خود کلمه چنین نکرده اند.
اینک که منابع خبری ما سایت های غیر رسمی شده اند و اعتماد ما را می طلبند آیا شایسته نبود لااقل یک تکذیبیه در این پایگاههای خبری منتشر شود تا بتوان به اخبار ناگهانی آینده اعتماد بیشتری کرد؟
انگار اینکه ما ایرانیان حاضر به پذیرش اشتباه خود نیستیم واگیر دار شده است! قبل از اینها رهبران سیاسی ، مذهبی خود را در قالب یک معصوم فارغ از خطا می دیدند و از عذر خواهی و اعتراف به خطا فارغ بودند اما حالا حتی سایت های خبری هم به این خود معصوم بینی دچار شده اند.
خلاصه اینکه در این شرایط حساس و کمبود رسانه معتبر توقع آنست که در کار خبری سهل انگار و بی مسئولیت عمل نکنیم.
و در پایان کلام:
خداوندا ما را از معصومیت مصون دار!!!
نوشته شده در ۱:۵۶ توسط خودم. مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin